مراحل رشد کانون یاریگران زندگی، به عنوان یک گروه
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل معاونت پرورشی و فرهنگی، در این یادداشت ، گام اول ، یعنی مرحله پیش از عضویت و اوایل عضویت را مرور می کنیم.
در مرحله اول ، پیش از عضویت ، اعضا درباره پیوستن به گروه دچار ابهام هستند. اعضا ، اغلب از طریق رویکرد و رفتار اجتنابی ، آزمایش می کنند که آیا واقعاً می خواهند به آن تعلق داشته باشند. از آنجایی که موقعیتهای جدید اغلب ترسناک هستند ، اعضا سعی می کنند از خود در برابر صدمه دیدن محافظت کنند ، فاصله معینی را حفظ کرده و تلاش می کنند تا آنچه را که می توانند از گروه بگیرند بدون این که ریسک های زیادی انجام دهند.
حتی اگر افراد آگاه باشند که مشارکت گروهی خواسته هایی را ایجاد می کند که ممکن است ناامید کننده باشد ، اما به دلیل پاداش و تجربیات رضایت بخش در گروه های دیگر جذب می شوند. این پیامدهای مثبت قبلی به گروه "جدید" منتقل می شود. در این مرحله اول ، مربی سعی می کند گروه را تا حد امکان جذاب جلوه دهد "با اجازه دادن و حمایت از فاصله ، دعوت ملایم ، اعتمادسازی ، تسهیل اکتشاف در محیط فیزیکی و روانی ، و با ارائه فعالیت در صورت لزوم و ایجاد ساختار گروه ، این مرحله به پایان می رسد به تدریج هنگامی که اعضا احساس امنیت و راحتی در گروه می کنند و پاداش های آن را به عنوان یک تعهد احساسی آزمایشی می دانند ، گام های بعدی برداشته می شود.
در مرحله دوم ، قدرت و کنترل ، شخصیت گروه شروع به بروز می کند. الگوهای ارتباطی ، اتحادها و زیر گروه ها شروع به توسعه می کنند. افراد وظایف و مسئولیت های خاصی را بر عهده می گیرند ، هنجارها و روش هایی را برای انجام وظایف گروهی تعیین می کنند و شروع به پرسش می کنند.
اگرچه این فرایندها برای انجام جلسات ضروری هستند ، اما همچنین منجر به چالش و تعارض می شود که در آن هر یک از اعضا تلاش می کنند تا کنترل بیشتری بر فعالیت ها و پاداش های دریافتی از گروه به دست آورند.
منبع اصلی رضایت برای هر گروه ، مدیر است که بر جهت گروه تأثیر می گذارد و پاداش های احساسی و مادی می دهد یا از آن خودداری می کند. در این مرحله ، اعضا متوجه می شوند که گروه برای آنها اهمیت پیدا می کند. این مرحله دوم انتقالی است و برخی مسائل اساسی نیاز به حل و فصل دارد: آیا گروه یا مدیر ، کنترل اولیه را دارند؟ محدودیت های قدرت گروه و مدیر چیست و مدیر تا چه حد از اختیارات خود استفاده خواهد کرد؟
این عدم قطعیت منجر به اضطراب و آزمایش های قابل توجه توسط اعضای گروه برای سنجش محدودیت ها و تعیین هنجارهایی برای قدرت و اقتدار گروه و مدیر می شود. چالش و تعارض ، امری غیر معمول نیست و میزان ترک گروه در گروه ها اغلب در این مرحله بیشتر است.
در طول این چالش و تعارض ، مدیر باید نخست؛ به اعضا در درک ماهیت چالش ها و تعارض ها کمک کند ، دوم؛ حمایت عاطفی برای کمک به اعضا در رفع ناراحتی عدم قطعیت و سوم؛ به تعیین هنجارهایی برای حل عدم قطعیت کمک کند اعضای گروه نیز باید به مدیر اعتماد کنند تا تعادل گروه را حفظ کند.